جملهای هست با این مضمون که: "آدمها نمیدانند چقدر قوی هستند تا زمانی که در شرایطش قرار بگیرند". خب من امروز متوجه شدم آدمها یک چیز دیگر را هم نمیدانند. اینکه چقدر سریع هستند تا زمانی که در شرایطش قرار بگیرند. یک ساعت دیرتر از خواب بیدار شدن. در کسری از ثانیه با شروین و ماری تماس گرفتن و مواجهه با پیامِ مقدسِ "مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد" -هر دو شبها گوشیهای مبارک را خاموش و تا ساعاتی قریب به ظهرِ فردا روشنش نمیکنند- و ناامیدیِ من بعد از شنیدن این دو پیام و حاضر شدن به طور کامل در عرض 7 دقیقه! حاضر شدنِ 7 دقیقهای به کنار، کتابچهی داستان و چند وسیلهی دیگر را هم با دقت گذاشتم توی کیفم بدون فراموش کردنشان. حالا که می نویسم، زودتر از همیشه هم رسیدهام. سرراه از لمیز قهوهام را با یک کیک هویجِ فنجانی خریدهام و قطعهی موسیقی فیلمِ "کوهستانی میان ما" از رامین جوادی دوستداشتنی را میشنوم و منتظرم که اولین نفر از در برسد و احتمالاً در مورد طلاقش مشاوره بگیرد.
دیدنِ فیلم "کوهستانی میان ما" از آن متههای نوک تیزی بود که خیلی بیصدا شکافی کوچک در پوستهی نازکی که چون دیوار دورِ قلب و ذهنت کشیدهای ایجاد میکند و سبب میشود خاطرات و حسهای قدیمی، به آرامی نشت کند لای زندگیات که به سختی به حالت عادی بَرَش گرداندی. هرچند که از لحاظ منطق روایی و به دلیل کلیشهای بودنِ بیش از حدِ داستان، چندان بابِ دلم نبود اما در مجموع از این 112 دقیقه، جوری خاص لذت بردم.
The Mountain Between Us- Ramin Djawadi
هفت...برچسب : نویسنده : halfamberexistence بازدید : 148